فقط یک چیز، از خداحافظی بدتر است:
"فرصتِ خداحافظی پیدا نکردن."
این زخم، همیشه تازه میماند و هرچه نگفته ای و هرچه نکرده ای، تا ابد، عذابت میدهد.
در هر چهرهی بیگانه، او را میبینی، در هر لحظهی بعد از او
و به خودت میگویی که اگر آن آخرین بار، این یا آن کار را کرده بودم...اگر این یا آن کلمه را گفته بودم...
در نهایت، میفهمی فقط یک کلمه بود که میخواستی بگویی: "دوستت دارم."
این، آن نگفتهی از دست رفته است...
و آن بوسهها، آن بوسهها که بر دست و صورتش ننشاندی ...
و دیگر فرصتی برای هیچکدام این ها نخواهد بود...
| پنجره های عوضی / گیتا گرکانی |